یه کم کنجکاوی پُشت "همین طوری پرسیدم" هست.
قدری احساسات پُشت "به من چه اصلا" هست.
مقداری خِرَد پُشت "چه میدونم" هست.
و اندکی درد پُشت "اشکالی نداره" هست.
به نظر من که این نوشته عین حقیقته...
اگه کاری که میکنی هوشمندانه باشد پس عیبی نداره که مردم تو را احمق بدانند!
همه چی خوبه تا وقتی که بوی اسیری نده پس حواست باشه اسیر کسی یا چیزی نشی...!
خدای عزیزم کمکم کن که به این دو تا جمله اعتقاد کامل پیدا کنم تا بتونم واسه خودم باشم و راحت زندگی کنم!
خدا خیلی خسته ام...
آقو ما به دنیا اومدیم انقلاب شد
حرف زدیم جنگ شد
راه رفتیم کودتا شد
رفتیم مدرسه جنگ تموم شد
درس خوندیم, هی نظاموی آموزشی عوض شد
رفتیم دانشگو ,کنکور ول شد
رفتیم سربازی, معافیت آزاد شد
رفتیم سرکار, مملکت تحریم شد
خواستیم ازدواج کنیم, طلا گرون شد
گفتیم بریم خارج, پاسپورتمون دی پرت شد،
الانم اینترپل دنبالمونه هه هه هه هه یعنی داغونمااا،
له لهم آقو !
با این شرایط که پیش میره آقو فکر کنم
مشکل از ما باشه اگه بمیریم شاید دنیا بهشت شد…
احمق کسی است که گذشته اش حال اکنونش را میگیرد...!
کش رفته از وبلاگ هیلدا جونم(البته فقط جمله اش!)
به ستاره ها نگاه کن ، به چشمک زدنشون بخند اما دل نبند ؛
چون چشمکشون از روی عشق نیست از روی عادته ...
بگذشت مــه روزه ، عیــد آمـد و عیـــد آمد
بگذشت شـب هـجـران، معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد
معشوق تو عاشق شد، شیخ تو مرید آمد
شـد جنـگ و نظـر آمـد، شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمـد، شد قفل و کلید آمد
جــان از تــن آلــوده، هــم پاک بـه پاکی رفت
هـرچنــد چـو خورشـیدی بر پاک و پلید آمد
از لذت جـــام تــــو دل مـــانــده بــه دام تو
جــان نیـز چــو واقـف شـد، او نیـز دوید آمد
بــس تــوبه شایسته برسنگ تو بشکسته
بـس زاهــد و بـس عابد کو خــرقه درید آمد
بــاغ از دی نــامحــرم سه ماه نمی زد دم
بـر بـــوی بــهـــار تــو، از غیــب رسـیـد آمد
عید سعید فطر رو به همتون تبریک میگم