همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

بی خبری، خوش خبری!

خب یه ماه اینجا نبودم...مشغول ریکاوری بودم :)))

کلا شخصیتم کوبیده شد و از اول ساخته شدم!

"نیـو لایف"

مدل موهای جدید، سرکار، آدمای جدید، ساعت خواب جدید!!!

و خوشحال و خوش انرژی ام

حالا شاید هنوز کاملا با زندگی جدید وفق پیدا نکرده باشم و هنوز نمیتونم یه سری از کارایی که قبلا دوس داشتمو پیش ببرم ولی بازم بی نهایت حس زندگی دارم

مثلا یکی از کارایی که دوس دارم، نوشتن توی اینجاس ولی کلا از فضای مجازی پرت شدم بیرون!

و یکمی هم دوز روحیه ی هنریم اومده پایین...ینی فعالیتام استپ شدن ولی هنوز دیوونه بازیام هستن :D

ولی دیوونه بازیای عاطفیم دیگه نیستن خدا رو شکر...آخرین پست اینجا رو که دیدم، متوجه شدم چقد نابود بودم، بدون اغراق!

ولی همین پریشب طرف خودش برگشت و التماس کرد و هزارتا حرف دیگه...ولی منِ جدید، کشیده کنار!!!

خلاصه که اینطور...آزاد شدم، خوشحالم ننه!

بَسِه

نمیخواد دیگه...چیکار میتونم کنم؟!

چقد خسته کننده!

کِی کنار میام؟!

من که همیشه نسبت به همه چیز ناامید بودم الان چرا هنوز امیدوارم؟!

اصلا الان که انقد از ماجرا دورم، دقیقا یادِ چی داره انقد اذیتم میکنه؟!

برای چی هنوز گریه میکنم؟! برای کی؟!

.....

یک ماه گذشت :)))