تو این بهبوهه که واقعا در هر بخشی از زندگیم دچار لنگی بودم و حسابی با PMS دست و پنجه نرم میکردم، توحید از شرکت رفت!
و درست انگار بزرگترین انگیزم برای شرکتی که توش مشغول کار هستم، نیست شد :)))
علی راست میگه، من نسبت به آدمایی که بتونن توی تصمیمگیریام اظهار نظر کنن، خیلی وابسته هستم
حقیقتا تو این لحظات میتونم به یکی از همون درسهایی که توحید بهم داد بسنده کنم! "درک خشونت زندگی"
همونطور که وقتی از دید یک حیوان درنده که به علت کمبود وقت و از دست دادن شکارش "زنده خواری" میکنه، نگاه میکنیم و راحتتر میتونیم داشتن چنین خاصیت نامطلوبی رو درک کنیم، گاهی باید به رفتار خشن زندگی نگاه کنیم و فقط درکش کنیم
شاید فقط باید بگردم و درس نهفته تو این روزای بد رو پیدا کنم...
وقتی اینارو میخونم میفهمم چقدر بزرگ شدی ... :((؟؟؟
:)))