همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

دندون لق

و تنها بعد از گذشت ۴ روز، جوجه شاعر احمق لقب خودش رو پس گرفت!

حتی به نظرم لایق القاب خیلی بدتر ازیناست اما خب به همین بسنده میکنم

یادم رفته بودم که سه سال و نیم پیش، چرا ولش کردم...دیشب دوباره با حماقتا و چیزشر تفت دادناش بهم یادآوری کرد که اصلا لیاقت سلام کردن هم نداره!

و درست امروز که شد ۴ سال که از اولین دیدارمون میگذره، از زندگی بنده بلاک شد :)))

بدون هیچ فکر و خیالی، بدون هیچ حسرتی!

به توصیه های پست قبلیم عمل کردم و ذره ای تحمل نکردم

آدما کنار هم میمونن که از هم آرامش بگیرن نه اینکه همون یه چُسه آرامشی رو هم که با چنگ و دندون درون خودشون حفظ میکنن، از دست بدن!

والا بخدا...آخه حاجی تو کیو زدی؟! :))))

من ریدم تو اون وجود نا کار آمدت، بی وجود!

لاشخور اُزگل!

(هیچ چیز به اندازه ی فحش دادن، لذت بخش نیست)

به هر حال، الان بسیار بسیار حال خوبی دارم...رهایی :)))

کم پیش اومده که توی زندگیم، انقد سریع کنار بکشم برای حفظ آرامشم(میشه گفت اصن پیش نیومده!)

همیشه گذاشتم دهنم سرویس بشه، بعدش که قشنگ توی لجن گیر کردم، به زور خودمو بکشم بیرون تا خفه نشم

ولی خب این تو بمیری از اون تو بمیریا نیست! این همه دارم تجربه میکنم که ازین به بعد زندگیم، بهتر تصمیم بگیرم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد