همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

امید کشنده

مدام منتظرم...منتظر معجزه!

باورِ قوی به تغییر!

فرقی نداره چه زمانی از شبانه روز باشه...این حسِ انتظار، پر قدرت داره تعقیبم میکنه و منم که زندانی! :)

دیگه خیلی که احاطه بشم و حس کنم که حتی نمیتونم نفس بکشم، چنگ میزنم به ریسمان خاطرات!

اوه خدای من...‌روزا انقدر ازم دور شدن که بعید میدونم اونی که توشون قرار داشت، من بوده باشم...

من هنوزم منتظرم...!

هنوزم مثل دختربچه ای هستم که زل زده به ویترین عروسک فروشی و با عروسکی که مال خودش نیست، توی خیالاتش بازی میکنه!

یا مادری که انگار داغ فرزند داره و هنوزم عادتِ رسیدگی به بچه اش، توی سرشه...

I'm going slightly mad

نظرات 2 + ارسال نظر
ولی سه‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1399 ساعت 03:27 https://file-market.blogsky.com

مطلب خوبی نوشتی.ممنون

:)))

Ali پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1399 ساعت 19:32

میبینم که فردی باز هم هستی ... آفرین !!!

Life is queen
:))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد