من، چته؟!

یهو میرم تو خودم و دیگه بیرون نمیام، تا بخوابم!

یه حال و احوال مرده و خنثی...

رفتن سراغ good های قدیمی(فولدرای موزیکم که هر چی عددشون کمتر باشه، بازه زمانی قدیمی تری رو نشون میدن)

هوس دود بازیای شبانه :)))

غرقِ غرق...غرق چی؟! نمیدونم...یه حالِ گرفته ی ناخودآگاهانه!!

نمیدونم چرا ولی حس میکنم همش به خاطر اردیبهشتهـ

مریم سه‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 01:26

نظرات 3 + ارسال نظر

Gk سه‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 01:43 https://ascannerdarkly.blogsky.com/

چرا اردیبهشت حالا؟

تولدمه

شقآیق در تله افتاده یکشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 00:36 https://llyouaremysunshinell.blogsky.com/

داشتم فکر میکردم ...
که یهو زارت .
افتادم توی تله ی روباه .
توی مخچه ام صدای شکارچی می پیچید ...
"دیگه گیر افتادی ! راه فراری نیست !"
گفتم
"قراره منو بکشی ؟ بخوری ؟ بپزی ؟ هار هار ! من از کتلت شدن نمیترسم ... حتی از برگر شدنم !"
خندید و گفت
"هار هار ! به همین خیال باش ! قرار نیست پخته بشی قراره انقدر به گذشته و حال و آینده فکر کنی که معنیشونو از دست بدن و تو بمونی و یه سرگیجه ی خوشمزه بین زمون و آسمون ... قراره انقدر فکر کنی که سی پی یوت از حرارتِ خودش بپزه ...! و بعد از گرسنگی مغزتو دربیاری و یه کبابِ مغز خوشمزه بخوری ... و از اونجایی که معده ات با چربی سازگاری نداره و بافت مغز از چربی تشکیل شده ... بعدش قراره هی فکرای گره خورده و ترساتُ بالا بیاری و نشخوار کنی ! قار قار ..."