همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

لبخند

پیری برای جمعی سخن میراند.
لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید...
نظرات 1 + ارسال نظر
emad سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1393 ساعت 23:42 http://gooshnavaz.blogfa.com

سال سوم راهنمایی یه وبلاگ تو بلاگ اسکای ساختم ، از بی امکاناتی رفتم حذفش کردم و کوچ کردم تو بلاگفا ...
حالا ببین چی شده بلاگ اسکای ...

آره الان خیلی خوب شده...من قبلا هم ازش راضی بودم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد