همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•
همینه که هست...

همینه که هست...

نفس های عمیقِ یک مغزِ پوک •_•

نمیشه...

گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود...!

این حس و حال خفگی، کی تموم میشه؟!

.

دانشگاه قبول شدم...همونی که میخواستم!

"سوره"

هرچند که انقد توی حال و احوال خاکستری ای هستم که نشد درست و حسابی بهش ذوق کنم...

از اورینت اومدیم بیرون...

و همچنان کشمکشای عاطفی دست از سرم برنداشتن!!!!

کاش ازونایی بودم که همه چیو دایورت میکنن و عین خیالشونم نیست...

این چند وقته یه بار وزنم اومد روی 50 کیلو!!!! :|

سال 97 تا اینجاش شورشو در آورده...فقط امیدوارم پاییز و زمستونش خوب باشه!!!

چرا دروغ تنها انگیزه ای که الان دارم، اومدن پاییزه...از بهار و تابستون متنفرم!!!!!

ینی میشه دوباره حالم خوب شه؟! خیلیییی خوب؟!

نظرات 3 + ارسال نظر
banooye bahar دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1397 ساعت 23:38 http://khaterateman95.blogsky.com

شیرینی قبولی دانشگاه رو ازت میگیرم اینجا جلو جمع گفتم همه در جریان باشن نزنی زیرش
والاا که الان چند ماهه میخوام به هر مناسبتی شیرینی بگیرم اخر معلوم نی چی میشه:))

اگه پولی برام بمونه، حتما شیرینی میدم!
اوضاع مالیم به فنا رفته...سگ تو رو ح ترامپ! :)))

Erfan پنج‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1397 ساعت 02:17

سلام مریم جان
منم اتفاقی دلم گرفته بود به وبت سر زدم اردیبهشت بود آخرین باری که اومدم اینجا...
والا پاییز که خیلی دلگیره امیدوارم واسه تو خوب باشه

سلام عرفان عزیز
پاییز دلگیره ولی من خیلی دوسش دارم...در کل فقط توی پاییز و زمستون زندگی میکنم...بهار و تابستون خیلی برام بی معنین! :/

لحظه یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1397 ساعت 23:24 http://life-me.blogsky.com

واقعا سال 97 شورشو دراورده. کاش تمومش کنه!!!
به چیزهای با ارزشی که داری فکر کن به نعمت های بزرگی که اطرافتن به پدر مادرت امیدوارم این درگیری عاطفی زودتر تموم بشن:) از ته دلت بخند بگرد شاد باش... بهترین لحظات عمرت رو استفاده کن...
مریم به خودم میگم کاش برمیگشتم عقب تر. کاش خودم و تنهاییم بودیم فقط میتونستم زندگی کنم اونجور که دوست دارم... میدونم هنوز فرصت دارم ولی دیگه نمیشه با تنهاییم لذت ببرم...
دوست دارم حالت خوب باشه و اونقدر شاد باشی که همه دنیا حسودیشون بشه بهت :)

خیلی سال گندیه! :(
چند وقته دارم سعی میکنم بیخیالتر باشم...
میدونی فاطمه جان خیلی سعی میکنم اونطوری که دوست دارم زندگی کنم و لذت ببرم ولی هنوز به کارایی که میکنم، اعتماد ندارم...یکسره دل چرکین میشم!
واقعا میدونم که این دوران بهترین دوران زندگیمه...شاید واسه همینه که انقد نسبت بهش حساس شدم و خیلی وقتا اذیت میشم!
فدااااای تو دوست مهربونم بشم آخه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد