دوباره دارم برای تغییر رویه تلاش میکنم!
دیگه خندم میگیره وقتی میخوام در این مورد اینجا صحبت کنم...از بس که چند وقت یه بار میخوام این کارو انجام بدم! :دی
حس میکنم این دفعه خیلی عمیق تر دنبال منشا مشکلات گشتم!
ترسم از قضاوت شدن برای اینه که گاهی اوقات خودم خیلی راحت آدمارو قضاوت میکنم...پس به جای اینکه بخوام رویه نترسیدن از قضاوت شدن رو پیش بگیرم، سعی میکنم خودم کسی رو قضاوت نکنم!
اینجوری دیگه همیشه توی ذهنم فکر نمیکنم که آدما میخوان قضاوتم کنن...
و غرور رو کنار میذارم...من واقعا مغرور بودم و هنوزم هستم! اگه کنار بذارمش، فکر نمیکنم خیلی از حرفایی که بهم میزنن نا به جاست!
و اما صبوری...خیلی وقتا سریع از کوره درمیرم!
این حجم از صداقت از مریم بعیده...بالاخره به حرف آبجیم رسیدم که میگفت با خودت که تعارف نداری پس با خودت صادق باش!
الان با خودم صادق شدم ولی خب اعتراف خیلی چیزا به خودم اونقدرا هم شیرین نبود! ینی شیرینه ها ولی برای من که تازه شروع به یه سری اصلاحات کردم نه! :))))
و اما یه مسئله ای هست که نمیدونم اینجا بگم یا نه! ¤__¤
ولش کن الان نمیگم...
ترس از قضاوت شدن !
اگه ببینم جایی امکان داره که بد قضاوت بشم همه چیزو میگم ! از بس که صادق و رکم ؛)
کلا خیلی سخته ادم به جایی برسه که هیچی براش مهم نباشه
تمرین میخواد .....
واقعا خیلی سخته! :/
خوش به حالتون که همه چیزو میگید...منم در تلاشم که بتونم اینجوری باشم! :)
سخته به این مرحله برسی خدا وکیلی:))
ولی دعاهای سبز و آبی ما پشتت عست خواهر:دی
مررررررسی عزیز دل برای دعای خیرت! :))
متوجه پستت نمیشم .شرمنده واثعا
NULL
دشمنت شرمنده!
موووووووووووووفق باشی :)))))))))
مرررررررسی شین شین جان! ^__^